محل تبلیغات شما
ورودی های مجازی مغزم را کم کرده ام. برگشته ام به آن حالت کتاب خواری». مثل پرخوری عصبی. آنقدر کتاب می خوانم که به هیچ کار دیگری نمی رسم. دوازده شب که می شود چشم هایم التماس می کنند که امروز را بس کنیم و بقیه اش بماند برای فردا پنج و نیم صبح. چکار می توانم بکنم؟ انگار کتاب‌چی» به دنیا آمده ام! :)

گاهی در خیالاتم خفه اش می کنم، ولی خب دوستش هم دارم

پاکش کن و دیگه به روی خودت نیار

آنجا که لای ورق ها می توان زیست

ام ,بماند ,پنج ,صبح ,چکار ,نیم ,برای فردا ,بماند برای ,اش بماند ,فردا پنج ,پنج و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پــسرک شـهریـوی